سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اتفاقات یک زندگی
این وبلاگ اولین تجربه من است. 
قالب وبلاگ

از اسفند تا الان کسی خونه ما رفت و آمد نکرد و ما هم جایی نرفتیم تا اینکه خواهرم یه کار اداری داشت و نهایتأ خواهر زاده ام (ساغر) رو مجبور شد بیاره و خونه ما بزاره. بعد از این همه مدت ساغز خیلی هیجان زده بود اما نه بغلی نه بوسی نه دستی هیچی. بیرون در خونه توی راهرو هم لباساشو درآورد و بیرون به نرده پله ها آویزون کرد و خودشم وقتی اومد خونه لباساشو عوض کردیم و دستشو شستیم. با این حال باز هم با فاصله میشینیم و غذا میخوریم و ... اما با این حال خیلی خوشحال بود که پیش ماست و تنوعی براش ایجاد شده. مامانم هم مدام میگفت ساغر پروتکل های بهداشتی رو زیر پا گذاشت.
شما این مدت رفت و آمد داشتید به خونه دیگرون؟


[ جمعه 99/2/12 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

از اونجایی که من هنوز دورکار هستم، یه جلسه کاری مهم داشتم و توی اون جلسه معاون فناوری اطلاعات و 6 تا مدیر کل و دوتا رئیس اداره و 3 تا کارشناس بودن که از این جمع فقط یکی از رئیس اداره ها خانم بود و من. جلسه از طریق اسکایپ بصورت کنفرانسی برگزار میشد. منم وارد جلسه شدم و همه چیز خوب بود تا اینکه یهو اینترنت من قطع شد و تا من دوباره اینترنت رو وصل کردم و وارد گروه شدم. که چشمتون روز بد نبینه این بار بصورت تصویری وارد شدم و منم بدون حجاب تو خونه راحت.
که البته برای خود من حجاب خیلی اهمیتی نداره اما خب جامعه این طور هست که خانم ها در محیط های کاری باید با حجاب باشن.
اونیکی خانم تو واتس اپ بهم گفت که دوربینم بازه و منم حول شدم و تنها کهری که از دستم بر اومد به پیشنهاد اون خانم این بود که دستم و بزارم روی دوربین گوشیم. خب خیلی سخت بود و دیگه نمیتونستم بقیه کارامو با گوشی انجام بدم پس به سختی با یه دست یه تیکه کاغذ بریدم و یه تیکه چسب بریدم و چسبوندم روی دوربین. اما باز هم نمیتونستم کاری بکنم چون روی سنسور بالای گوشی هم کاغذ رو چسبونده بودم. با کلی ترس و لرز گوشه کاغذ رو بلند کردم که بتونم با گوشیم کار کنم. دوباره اون خانم اومد و تو واتس اپ گفت که میکروفونم هم بازه.
خیلی حول شدم و گفتم نمیدونم چیکار کنم اون راهنماییم کرد و انجام دادم اما باز هم میترسیدم که تصویر و صدای منو زیاد داشته باشن و تو خونه هرکی میومد میگفتم ساکت.
وسط جلسه می خواستم حرف بزنم و حالا صدام نمیرفت حتی میکروفون رو باز هم کردم باز صدام نمیرفت. همین روند ادامه داشت تا اینکه جلسه تموم شد.
ولی خاطره شد.
شما از این جور خاطره ها دارید؟


[ پنج شنبه 99/2/11 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

با توجه به شرایطی که کرونا برای مردم و اقتصاد بوجود آورده خیلی از پرداختی های تحت تأثیر قرار گرفتن از اجاره خونه ها گرفته تا چک ها و اقساط وام ها. من هم مستثنی نبودم و نتونستم قسط ماه فروردین یکی از وام هایی که از بانک گرفته بودم رو بدم. تو این شرایط از کس دیگه ای هم نمیشد قرض کرد. امیدوارم ماه دیگه بتونم پرداخت کنم و اگر بتونم به خودم سختی بدم شاید بتونم این قسط عقب افتاده رو هم پرداخت کنم.
آیا شما هم تو این شرایط با مشکل مالی روبرو شدید؟


[ چهارشنبه 99/2/10 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

چند وقتی بود که داشتم سعی میکردم با ورزش بدنم و مخصوصأ لگن و پام رو تقویت کنم تا بدون لنگش راه برم که یهویی در یک اتفاق برگشتم به 6 ماه قبل.
یه روز کنار اوپن آشپزخونه ایستاده بودم و داشتم میوه میخوردم و مادرم روی یکی از صندلی های میز غذا خوری که نزدیک آشپزخونه بود نشسته بود. از روی صندلی بلند شد و من دیدم صندلی داره بر میگرده و می افته روی زمین اومدم صندلی رو بگیرم و بخاطر اینکه یه حرکت فشاری روی پام رو خیلی سریع انجام دادم لگنم درد گرفت و برگشتم به 5 ماه قبل که از درد لگن مجبور به خوردن مسکن بودم و باید با عصا راه میرفتم.
یکی از نکاتی که بعد از جراحی تعویض مفصل لگن باید رعایت کرد اینه که نباید حرکت های تند و فشاری و یهویی روی لگن انجام داد.


[ سه شنبه 99/2/9 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

تو خونه یه مودم tplink داشتیم که خیلی مودم خوبی بود و همه جوره کارمونو خیلی عالی راه می انداخت. همه چیز خوب بود تا اینکه بهمن 98 چندین بار مودممون و هک کردن و پسوردشو عوض کردن و ... بعد از اون دیگه این مودم اون مودم قبل نشد.
ما معمولأ شب ها مودم رو خاموش میکردیم و صبح دوباره روشن میکردیم اما اخیرأ خاموش که میکردیم صبح باید چندین بار خاموش و روشن میکردیم تا درست میشد و میشد ازش استفاده کرد. بعد از یه مدت هم که دیگه با کابل نمیشد بهش وصل شد و تنظیمات انجام داد.
قبل از عید تصمیم گرفتیم یه مودم بخریم و یکی از دوستای برادرم گفت که یه مودم داره که استفاده نمیکنه و قرار شد اونو برامون بیاره. مودم رو آورد اما اداپتور نداشت. ما هم وصل نکردیم چون مودممون کار میکرد. یه شب وای فای مودم رو خاموش کردیم و صبح دیگه روشن نشد که نشد. خواستم مودم دوست برادرمو وصل کنم و اون هم کار نکرد و وارد تنظیمات نشد
به برادرم گفتم و قرار شد یه آداپتور برای مودم جدید بگیره که دیروز بعد از حدود سه هفته نهایتأ مشکل آداپتور و وارد شدن به مودم بر طرف شد و اینترنت من وصل شد.
امیدوارم از این به بعد بتونم باز مثل قبل هر روز یه مطلب بزارم و وبلاگ‌نویسیمو تقویت کنم.


[ دوشنبه 99/2/8 ] [ 4:47 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

کلی کار بود که میخواستم بعد از اتمام دوران نقاهت جراحی تعویض مفصل لگنم انجام بدم که کرونا پیش اومد و نشد. حالا کرونا که تموم شه اگر مورد جدیدی پیش نیاد و شرایطش فراهم باشه اول از همه میخوام کلی کار بکنم از کراتینه مو گرفته تا لیزر و فیبروز ابرو و پدیکور و سفر و خرید کفش پاشنه سه سانت به تجویز دکترم و رفتن به کلی کافه و رستوران و استخر و باشگاه و فیزیوتراپی و ... خلاصه که کلی برنامه برای بعد کرونا دارم. که البته واقعأ و از صمیم قلب میگم که امیدوارم بعدش دوباره یه موضوع و اتفاق جدید پیش نیاد. نه بخاطر این کارهایی که میخوام انجام بدم و به تعویق میفته، بلکه بخاطر جامعه و مردم که هرکدوم به نوعی توان اینهمه موضوع رو ندارن، یکی مالی، یکی فکری، یکی جسمی و ...
اگر در مورد هر کدوم از این موارد تجربه ای دارید ممنون میشم من رو راهنمایی کنید؟


[ شنبه 99/1/23 ] [ 4:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

از زمان جراحی تعویض مفصل لگن پوست تمام بدنم خیلی خیلی خشک شده. نمیدونم بخاطر داروهای اون مدت بوده یا تغییرات بدنم هست بخاطر پروتز یا هرچیز دیگری. یه مدت با روغن سیاه دونه بدنم رو چرب میکردم اما فرداش دوباره بدنم خشک بود و از طرفی تمام لباس هام بوی روغن سیاه دونه گرفته بود. الان یه چند روزی هست که با وازلین بدنم رو چرب میکنم اما باز هم فرداش بدنم خشکه فقط دیگه لباسام بوی روغن نمیده. روغن بدن هم امتحان کردم و خیلی پوستم رو چرب نگه نمی داره.
اونقدری پوست بدنم خشک هست که پوسته پوسته میشه. بین همه روغنایی که تا بحال امتحان کردم وازلین فعلأ بهتر بوده.
اگر شما تجربه ای درباره خشکی پوست بدن دارید راهنماییم کنید که چیکار کنم یا چه روغنی بزنم؟


[ جمعه 99/1/22 ] [ 4:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

از اونجایی که از هفته دیگه باید برم سر کار و همچنان تهدید ویروس کرونا وجود داره و من هم کسی رو ندارم که بخواد مدام باهام در ارتباط باشه. فکر کردم بهتره موبایلمو با خودم نبرم که بخوام بهش دست بزنم و آلوده بشه و بعد بزارم تو کیفم و اونجا آلوده بشه و بعد وارد یه حلقه از محل ها و وسایل آلوده بشم. روی میز کارم تو اداره که تلفن هست و شماره اش رو میدم به خانواده ام و اگر کسی باهام کار داشت به اون زنگ میزنه و همکارا هم که میبینن من اداره هستم و اگر کاری داشته باشن به اداره زنگ میزنن. کس دیگه ای هم نمیمونه که بخواد به من زنگ بزنه. بعد از ظهر که از اداره برگشتم خونه اگر کسی باهام تماس گرفته بود بهش زنگ میزنم. این جوری احتمال آلودگی کمتر میشه.
فکر کنم تا زمانی که احتمال ابتلا به کرونا خیلی خیلی ضعیف بشه بهتره موبایلمو با خودم بیرون نبرم.
شما چیکار میکنید؟ شما هم مثل من می خواید فعلأ موبایلتونو بیرون نبرید یا نه مثل گذشته همراهتون میبرید؟


[ پنج شنبه 99/1/21 ] [ 4:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

پارسال تصمیم گرفتم آلمانی یاد بگیرم و شروع کردم بصورت خودخوان لغت آلمانی خوندن. اوایل خیلی با انگیزه میخوندم و هر روز لغتا رو مرور میکردم اما به مرور فاصله افتاد. الان با سختی میخونم و تصمیم گرفتم برای تقویت و قدم برداشتن به جلو در این راه برای زمان هایی که درگیر هستم و خودم نمیخونم، موزیک آلمانی دانلود کنم و موقع رانندگی یا تو خونه و موقع کار بجای آهنگ فارسی یا انگلیسی، آلمانی گوش بدم شاید کلمات به گوشم آشنا بشن و دیگه اینقدر سختم نباشه برای یادگیری آلمانی.
اگه شما پیشنهادی یا راهنمایی دارید درباره یادگیری زبان آلمانی بصورت خودخوان ممنون میشم بهم بگید؟


[ چهارشنبه 99/1/20 ] [ 4:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

من یه خاله دارم که یکی از شهرستانهای استان مرکزی زندگی میکنه و امروز زنگ زده بود و با مادرم صحبت میکرد و میگفت او شهرستانشون یه داروخانه بیشتر نیست و دکتر داروخانه که همیشه خودش اونجا بوده و نسخه مشتری ها رو میپیچیده، کرونا گرفته و خونه بستری هست.
تصور اینکه این فرد نسخه چند نفر رو پیچیده و چند نفر که هر کدوم مریضی های متفاوت داشتن و داروهای خاص و متفاوتی میگرفتن تا بیماریشون خوب بشه، حالا امکان داره کرونا بگیرن و نه تنها بیماری قبلیشون خوب نشه بلکه یه بیماری جدید بگیرن و بدنشون توان مقابله همزمان با دو بیماری رو نداشته باشه و خدایی نکرده فوت کنن، واقعأ ناراحتم میکنه.
این هفته هم که یه تعداد از مشاغل شروع به فعالیت کردن و امکان انتقال و بیماری خیلی بیشتر میشه.
خیلی مراقب خودتون و اطرافیانتون باشید.
آیا شما در اطرافتون فرد مبتلا به کرونا دارید؟


[ سه شنبه 99/1/19 ] [ 4:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]
   ........   مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

کارشناسی نرم افزار و کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات.
نظر شما درباره وبلاگ من

ابزار امتاز ده

تاریخ روز

ساعت و تاريخ

آمار وبلاگ


بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 64394
موضوعات وب