سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اتفاقات یک زندگی
این وبلاگ اولین تجربه من است. 
قالب وبلاگ

حدود 3 ساله که به گل و گیاه علاقه پیدا کردم. تو این چند سال برای گی و گیاه زیاد هزینه کردم. دو سال پیش تقریبا یک هفته در میون باغ گل بودم، محلاتی، امام رضا، فردوس و ... هر بار هم حدود 200 خرید کرده بودم یا گلدان یا گیاه یا گل.

حدود 5 صبح میرفتم و حدود 11 ظهر میومدم.

دو سال پیش کلی بذر سبزیجات گرفتم و فریم و باکس و شروع کردم به کاشت سبزیجات. خیلی دوست داشتم. همشونو تو بالکن چیده بودم و مدام کبوتر میومد و جوونه های سبزیجاتمو میخورد. وقتی اخرین بار با وجود کلی مراقبت دیدم کبوتر نشسته رو باکس سبزیجاتمو داره میخوره، با عصبانیت رفتم تو بالکن و باکس سبزیجاتمو خالی کردم رو زمین و گفتم دیگه سبزیجات نمیکارم.

و همون شد.

اخر هفته اش همه باکس سبزیجات و خاکاشونو بردم تو باغچه آپارتمان خالی کردم و باکس ها و فریم هاشونو جمع کردم و گذاشتم تو انباری. بعد دو ماه برادرم اومد و کل بالکن و توری زد و گفت دیگه خیالت راحت کبوتر نمیتونه جوونه سبزیجاتتو بخوره. اما دیگه خیلی دیر بود. خیلی وقت بود قرار بود بیاد توری بزنه و نیومده بود. بعد از عصبانیت من، مامانم بهش گفته بود و بازم بعد دو ماه اومد که من دیگه واقعا کاشت سبزیجاتو بوسیده بودم و کنار گذاشته بودم.

بعد دو سال که باکس کاشت سبزیجات و فریم ها تو انباری بود، عید امسال که برادر کوچیکترم اومده بود کمک واسه تمیزکاری انباری، بهم گفت اگه لازم نداری و ازشون استفاده نمیکنی من ببرم سبزی بکارم. گفتم ببر. برد ولی نمیدونم استفاده کرد یا نه، اخه از عید به اینطرف بخاطر پا درد من، ما دیگه خونشون نرفتیم. هر بارم که میبینیمشون یادم میره بپرسم.

امیدوارم اون تونسته باشه سبزی بکاره و برداشت کنه.


[ پنج شنبه 98/9/21 ] [ 10:55 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

کارشناسی نرم افزار و کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات.
نظر شما درباره وبلاگ من

ابزار امتاز ده

تاریخ روز

ساعت و تاريخ

آمار وبلاگ


بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 28
کل بازدیدها: 64421
موضوعات وب