اتفاقات یک زندگی این وبلاگ اولین تجربه من است.
|
چند ماه پیش تصمیم گرفته بودم توی خونه دف تمرین کنم. چند هفته ای هم با پشتکار انجام دادم اما بعدش مدام کارهای مختلف پیش اومد که تمرین دف امروز و فردا شد و تقریبأ دو ماه هست که باز دوباره دست به دف نزدم. [ سه شنبه 99/1/5 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
از خیلی سال پیش فکر مهاجرت به سرم زد اما من بینهایت خجالتی و وابسته هستم و بقیه اعضا خانواده هم اصلأ حتی سفر خارجی هم به ذهنشون خطور نمیکرد. این فکر سال ها با من بود تا اینکه سال 94، به ذهنم رسید که از طریق پایان نامه ارشدم این کار رو بکنم. حدود 6 ماه به خیلی از اساتید و دانشگاه های خارجی ایمیل زدم و در مورد پایاین نامه ام گفتم اما نتیجه ای نگرفتم و بعد هم مشغله کاری و انتقال از یک معاونت به معاونت دیگه باعث شد بیشتر به کار مشغول بشم و از این مقوله دور شدم و در نهایت با یک سال تأخیر از پایان نامه ام دفاع کردم و باز هم مهاجرت بی نتیجه شد. بعدشم که درگیر درد لگنم و جراحی تعویض مفصل لگن شدم. دو ماه بعد از جراحی، زمانیکه تا حدودی وضعیت روحی و جسمیم وارد مرحله بهتری شده بود باز فکر مهاجرت به سرم زد. اما خب من همچنان شخصیت وابسته ای داشتم و دارم. با اینحال برای اینکه در این مسیر گامی برداشته باشم و تلاش خودم رو کرده باشم تصمیم گرفتم به یادگیری زبان. قبلأ خیلی دوست داشتم به کشور اتریش مهاجرت کنم چون هم موسیقی در اونجا خیلی مطرح هست و هم خیلی از جلسات سران در اونجا برگزار میشه و فکر کردم پس باید کشور خوب و جالبی باشه. اما پس از بررسی هایی که در دوران نقاهتم انجام دادم با توجه به شرایط من، حس کردم کشور آلمان بهتره. بنابراین تصمیم گرفتم زبان آلمانی یاد بگیرم و از اونجایی که فعلأ شرایط تردد و نشستن سر کلاس آموزشی رو ندارم شروع کردم به یادگیری زبان آلمانی بصورت خودخوان. واقعأ برام سخته و نمیدونم یه عده از افراد چطوری خودخوان یه سری چیز یاد میگیرن. امیدوارم بتونم خودخوان بخونم و زبان آلمانی رو یاد بگیرم. خوشحال میشم اگر کسی روشی رو بلده یا راهنمایی داره بهم بگه و کمکم کنه یا سایت و مطلبی داره بهم بگه.
[ پنج شنبه 98/12/8 ] [ 7:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |