اتفاقات یک زندگی این وبلاگ اولین تجربه من است.
|
از دوران نقاهت جراحی تعویض مفصل لگنم شروع کردم به خوندن کتاب اما نه بصورت جدی و پشت هم، بیشتر تفننی و اینکه بگم منم کتاب میخونم. آخه من روخونی فارسیم خیلی ضعیفه و این امر باعص میشه کتاب خیلی دیر پیش بره و عملأ خسته بشم از طرفی موضوعات کتاب ها خیلی جذبم نمیکنه و وقتی هم کتابی پیدا میکنم که موضوعش برام جالبه وقتی شروع میکنم به خوندن اونقدر مطالب رو مفصل بیان میکنن و به قول معروف کش میدن که خسته میشم. به خاطر همین خیلی سخت کتاب می خونم با اینحال شروع کردم به خوندن و تا الان سه تا کتاب خوندم. یعنی از آذر 98 تا فروردین 99 3 تا کتاب اونم نه کتابای خیلی قطور. و الان کتاب چهارم رو شروع کردم که درباره راهنمایی های آقای دمینگ به ژاپنی ها برای پیشرفت هست. همیشه دوست داشتم رهنمون های دمینگ رو بدونم اما فکر میکنم این کتاب هم مطالبش خیلی کش داشته باشه و وسط کار خسته بشم و خیلی از بخشهای کتاب و به قول معروف فقط تورق کنم (ورق بزنم). [ دوشنبه 99/1/18 ] [ 4:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
کلی موضوع دارم برای نوشتن و پست کردن اما اگه بخوام توضیح بدم خیلی خیلی طولانی میشن شاید چندین صفحه که میدونم خواننده نمیخونه و اگه نخوام توضیح بدم در حد دو الی سه خط میشه که خیلی کوتاه و بی معنی خواهد بود. هر چی فکر میکنم نمیتونم موضوعات رو حد وسط بنویسم. از برگشتن پسری که دو سال پیش تو زندگیم بود تا تحت فشار قرار دادن دائیم برای موافقت ازدواج دختر مدرسه ایش با یه پسر و کلی موضوع دیگه که هرکدومشون کلی عقبه داره. [ یکشنبه 99/1/17 ] [ 4:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
خواهرم بخاطر من که جراحی تعویض مفصل لگن انجام دادم و مامانم که هم سنش بالاست و هم بیماری خونی داره و هم طهال نداره، این مدت نیومدن عید دیدنی ما و ویدئوکال انجام میدادیم اما دیگه امروز اومدن عید دیدنی و توی راهرو ایستادن و ما هم براشون میوه و خوراکی گذاشتیم و تو ظرف دادیم بهشون. کادوهاشونم تو به جعبه دادیم و خواهرزاده ام خیلی خیلی خوشحال شد. اونا هم کادوهای مارو آوردن و تو همون راهرو بهمون دادن و یه عکس یادگاری از عید دیدنی کرونایی انداختیم. [ شنبه 99/1/16 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
فردا شنبه هست و اگر دورکاری ادامه نداشته باشه، شنبه باید برم سر کار. از همکارا پرسیدم و نهایتأ اونا یه پیغام فرستادن که شرکت ما تا 20 فروردین دورکاری رو تمدید کرده. با یکی از دوستانم که رئیس یکی از قسمتای شرکت هست صحبت کردم و اون گفت که دورکاری افرادی مثل من که به علت بیماری و شرایط خاص دورکار شدن فرق میکنه و اونا همچنان دورکار خواهند بود و بقیه که شرایط عادی داشتن و دورکار بودن اونها باید بعد از 20 فروردین به کار برگردن. اما باز هم مطمعن نبود، تصمیم گرفتم از یکی دیگه از همکارا بپرسم که چون تعطیلی هست گفتم باشه هفته دیگه ازش بپرسم ببینم من باید چیکار کنم. [ جمعه 99/1/15 ] [ 4:2 عصر ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |