اتفاقات یک زندگی این وبلاگ اولین تجربه من است.
|
[ سه شنبه 98/12/13 ] [ 7:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
یه مشکلی که در دوران نقاهتم تو خونه خیلی منو اذیت کرد مهره های انتهایی ستون فقراتم بود که در مدتی که من باید اکثر مواقع رو تاق باز میخوابیدم درد میگرفت. باپزشک جراح لگنم که درمیون گذاشتم، گفت که بعد از روبه راه شدن باید به جراح ستون فقرات مراجعه کنم. [ دوشنبه 98/12/12 ] [ 7:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
دیشب ساعت 7:30 از فیزیوتراپی رسیدم خونه. 5 دقیقه بعدش برادر اینا و خواهرم اینا اومدن خونمون. تا لباسمو عوض کردم و حدود 30 دقیقه بعدش اون یکی برادرم هم اومد خونمون. 5 دقیقه بعدش شام خوردیم. بقیه هنوز دور میز شام بودن که من دیگه پام درد گرفت و رفتم رو تخت دراز کشیدم. حدود نیم ساعت بعد شروع کردن به چیدن میز شب یلدا و ساعت 9 مراسم خوردن انواع خوراکی های شب یلدا شروع شد. منم بلند شدم و رفتم سر میز و نیم ساعت دور میز بودم و کنار بقیه شروع به خوردن کردم اما نتونستم همه موارد و بخورم و بعدشم هم خسته بودم و هم پام درد میکرد. بعد نیم ساعت بلند شدم و باز رفتم رو تخت و دراز کشیدم. بخاطر پام خیلی حال و حوصله مهمون و تو جمع بودن و ندارم. بیشتر دوست دارم تنها باشم. مهمونا تا ساعت 11:30 خونه ما بودن و من همچنان دراز کشیده بودم و ساعت 12:30 خوابیدم.
[ یکشنبه 98/10/1 ] [ 10:15 عصر ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
در گوشه ایی از سالن مرکز فیزیوتراپی، اتاقی نظرمو جلب کرد. بالای در اتاف نوشته بود ارزیابی پاسچر. امروز دل و زدم به دریا و رفتم ببینم پاسچر چیه. متوجه شدم چیز خوبیه. خوشم اومد ازش. یه اقایی بود که بهش میگفتن دکتر، نمیدونم پزشکه یا نه یا اصلا چی خونده اما شروع کرد به اندازه گیری اندام من. هم با متر هم با دست و چشم، خوابیده، ایستاده، از روبرو، از پهلو. مهره مهره ستون فقراتمو چک کرد از بالا تا پایین. بعد بدون دیدن عکس و MRI شروع کرد به گفتن ایرادات ستون فقرات و اسکلت بدنم، از انحنا و انحراف گرفته تا دیسک و ... از ستون فقرات تا زانو و گردن و ... قرار شد اول فیزیوتراپی لگن انجام بدم و راه که افتادم بعد برم سراغ اصلاح بقیه اندام ها و اسکلت بدنم. در کل ارزیابی پاسچر یا پوسچر، چیز خوبیه، اگه جایی دیدید حتما برید، اگرم ندیدید بنظرم بگردید یه جایی پیدا کنید و برید. [ چهارشنبه 98/9/27 ] [ 11:9 عصر ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
دکترم بعد از جراحی تعویض مفصل، در ویزیت دوم، ده جلسه فیزیوتراپی نوشت. اول لیست فیزیوتراپی های طرف قرارداد بیمه تکمیل یمو چک کردم و از بین اون لیست، اونایی که بهمون نزدیک بود و جدا کردم و از بین اونا یه مرکز پیدا کردم که دکترش، دکتر فیزیوتراپ ورزشکارای حرفه ایی و فوتبالیستا هم بود. امروز اولین جلسه ام بود. یه کم لاکچری بود اما من انتظار بیشتری داشتم. تو اتاق برق و لیزر بودم. دستگاه بوق میزد و من صدای فیزیوتراپیستارو میشنیدم که دارن باهم حرف میزنن اما نیومدن دستگاه رو خاموش کنن تا اینکه خودم زنگ زدم. دکتر برام اندازه گیری اندام نوشته بود درحالی که انجام ندادن. دکتر هم فیزیوتراپی لگن نوشته بود هم کمر، درحالیکه اونا فقط لگن انجام دادن. نمیدونم چرا وجدان اینقدر بین مردم فراموش شده. [ چهارشنبه 98/9/20 ] [ 9:45 عصر ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |