سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اتفاقات یک زندگی
این وبلاگ اولین تجربه من است. 
قالب وبلاگ
تو این مدت از زمان جراحی تعویض مفصل لگنم تا به حال، اتفاقات متعدد شوکه کننده ای افتاد.
جراحی تعویض مفصل لگن، گرانی بنزین، سیل در چند شهر، چندین زلزله در شهرهای مختلف، آنفولانزای کشنده، هواپیما، فوت افراد در مراسم خاکسپاری، زلزله در چند شهر، حمله ملخها، پشه آئدس، حالا هم کرونا. هضم هرکدوم از این وقایق واقعأ برای افراد سنگینه.
من با وجود اینکه در دوران آنفولانزا تو خونه بودم اما این بیماری رو گرفتم و واقأ اذیت شدم و کلی دارو خوردم و خانواده ام خیلی به زحمت افتادن تا من این بیماری رو به سلامت گذروندم. و حالا کرونا اومده و من دارم میرم سر کار یعنی از خونه بیرون میرم. خیلی نگران هستم از طرفی با وجود اینکه با عصا تردد میکنم مراعات یه سری موارد مثل شستشوی مداوم دست و ... خیلی برام سخته.
مورد دیگه اینه که دکتر ستون فقرات برای من 10 جلسه فیزیوتراپی نوشته که میخواستم برم اما ترجیح دادم بخاطر کرونا فعلأ نرم.
از اون بعدتر اینکه من همچنان باید دو جلسه دیگه برم دندونپزشکی و اونجا هم خیلی مراعات نمیکنن.
از دندونپزشکی زنگ زدن بابت یادآوری نوبتم و منم گفتم بخاطر کرونا و شرایطی که دارم ترجیح میدم ادامه درمانم بعد از عید انجام بشه، منشیه مطب خندید و گفت باشه.
دعا میکنم اطرافیانم از این بیماری جان سالم به در ببرن.

 


[ سه شنبه 98/12/13 ] [ 7:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

یه مشکلی که در دوران نقاهتم تو خونه خیلی منو اذیت کرد مهره های انتهایی ستون فقراتم بود که در مدتی که من باید اکثر مواقع رو تاق باز میخوابیدم درد میگرفت. باپزشک جراح لگنم که درمیون گذاشتم، گفت که بعد از روبه راه شدن باید به جراح ستون فقرات مراجعه کنم.
منم حالا که بهتر شدم رفتم پیش یه جراح ستون فقرات و اون بعد از معاینه و دیدن عکسام گفت که در مرحله اول باید سعی کنم گودی کمرم رو که به دلیل مشکل لگنم به وجود اومده، معالجه کنم و بعد در مورد ستون فقراتم تصمیم بگیرم. برای گودی کمرم برام فیزیوتراپی نوشت و گفت ورزشهایی که فیزیوتراپی بهم میگه رو حتمأ تو خونه هر روز انجام بدم تا گودی کمرم بهتر بشه.
دکتر ستون فقرات معتقد بود با بهتر شدن گودی کمرم، مشکل مهره های ستون فقراتم هم بهتر میشه و با برطرف شدن کامل گودی کمرم، مشکل مهره هام هم کامل برطرف میشه.


[ دوشنبه 98/12/12 ] [ 7:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

دیشب ساعت 7:30 از فیزیوتراپی رسیدم خونه. 5 دقیقه بعدش برادر اینا و خواهرم اینا اومدن خونمون. تا لباسمو عوض کردم و حدود 30 دقیقه بعدش اون یکی برادرم هم اومد خونمون. 5 دقیقه بعدش شام خوردیم. بقیه هنوز دور میز شام بودن که من دیگه پام درد گرفت و رفتم رو تخت دراز کشیدم. 

حدود نیم ساعت بعد شروع کردن به چیدن میز شب یلدا و ساعت 9 مراسم خوردن انواع خوراکی های شب یلدا شروع شد. منم بلند شدم و رفتم سر میز و نیم ساعت دور میز بودم و کنار بقیه شروع به خوردن کردم اما نتونستم همه موارد و بخورم و بعدشم هم خسته بودم و هم پام درد میکرد. بعد نیم ساعت بلند شدم و باز رفتم رو تخت و دراز کشیدم. 

بخاطر پام خیلی حال و حوصله مهمون و تو جمع بودن و ندارم. بیشتر دوست دارم تنها باشم.

مهمونا تا ساعت 11:30 خونه ما بودن و من همچنان دراز کشیده بودم و ساعت 12:30 خوابیدم.

 


[ یکشنبه 98/10/1 ] [ 10:15 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

در گوشه ایی از سالن مرکز فیزیوتراپی، اتاقی نظرمو جلب کرد. بالای در اتاف نوشته بود ارزیابی پاسچر. امروز دل و زدم به دریا و رفتم ببینم پاسچر چیه.

متوجه شدم چیز خوبیه. خوشم اومد ازش.

یه اقایی بود که بهش میگفتن دکتر، نمیدونم پزشکه یا نه یا اصلا چی خونده اما شروع کرد به اندازه گیری اندام من. هم با متر هم با دست و چشم، خوابیده، ایستاده، از روبرو، از پهلو.

مهره مهره ستون فقراتمو چک کرد از بالا تا پایین. 

بعد بدون دیدن عکس و MRI شروع کرد به گفتن ایرادات ستون فقرات و اسکلت بدنم، از انحنا و انحراف گرفته تا دیسک و ... از ستون فقرات تا زانو و گردن و ...

قرار شد اول فیزیوتراپی لگن انجام بدم و راه که افتادم بعد برم سراغ اصلاح بقیه اندام ها و اسکلت بدنم.

در کل ارزیابی پاسچر یا پوسچر، چیز خوبیه، اگه جایی دیدید حتما برید، اگرم ندیدید بنظرم بگردید یه جایی پیدا کنید و برید.


[ چهارشنبه 98/9/27 ] [ 11:9 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]

دکترم بعد از جراحی تعویض مفصل، در ویزیت دوم، ده جلسه فیزیوتراپی نوشت. اول لیست فیزیوتراپی های طرف قرارداد بیمه تکمیل یمو چک کردم و از بین اون لیست، اونایی که بهمون نزدیک بود و جدا کردم و از بین اونا یه مرکز پیدا کردم که دکترش، دکتر فیزیوتراپ ورزشکارای حرفه ایی و فوتبالیستا هم بود. 

امروز اولین جلسه ام بود. یه کم لاکچری بود اما من انتظار بیشتری داشتم.

تو اتاق برق و لیزر بودم. دستگاه بوق میزد و من صدای فیزیوتراپیستارو میشنیدم که دارن باهم حرف میزنن اما نیومدن دستگاه رو خاموش کنن تا اینکه خودم زنگ زدم.

دکتر برام اندازه گیری اندام نوشته بود درحالی که انجام ندادن.

دکتر هم فیزیوتراپی لگن نوشته بود هم کمر، درحالیکه اونا فقط لگن انجام دادن.

نمیدونم چرا وجدان اینقدر بین مردم فراموش شده.


[ چهارشنبه 98/9/20 ] [ 9:45 عصر ] [ مهتاب جلالی ] [ نظرات () ]
<< مطالب جدیدتر    ........   

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

کارشناسی نرم افزار و کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات.
نظر شما درباره وبلاگ من

ابزار امتاز ده

تاریخ روز

ساعت و تاريخ

آمار وبلاگ


بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 65500
موضوعات وب