اتفاقات یک زندگی این وبلاگ اولین تجربه من است.
|
یکی از تفریحات لذت بخش برای من درست کردن زیورآلات هست. واقعأ این کار رو دوست دارم. [ پنج شنبه 98/12/29 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
من دوسال پیش یه خودروی کارکرده خریدم و بارسال تو اسفند تاریخ انقضاء بیمه قبلی خودرو بود و منم ناچارأ تو اسفند بیمه رو تمدید کردم. کلی هم از نمایندگی های بیمه های مختلف حرف و غر شنیدم که چرا تو اسفند تمدید میکنید و بزارید یه ماه دیگه و اسفند ماه شلوغیه و آخر ساله و از این دست حرفها.
[ چهارشنبه 98/12/28 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
قبلأ که شرایط اقتصادی بهتر بود و قیمتا هم معقول تر بودن تقریبأ هر دو سال، گوشی موبایلمو عوض میکردم و یه گوشی جدید میخریدم اما الان دیگه شرایط طوری شده که برای من با این درآمدی که دارم امکانش وجود نداره و از قضا، حس میکنم باتری گوشیم دچار مشکل شده اما خب فعلا با وجود اینگه جراحی تعویض مفصل لگن انجام دادم و چندین ماه سر کار نرفتم و کلی هم هزینه درمانم شده، پول تعویض گوشی رو ندارم. [ سه شنبه 98/12/27 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
زمانیکه شروع به نوشتن این وبلاگ کردم تحت تأثیر فیلم Julia and Julie بودم اما در کل تصمیم دارم این وبلاگ رو اگر بشه تا یکسال بنویسم و بعد از اون اگر دیدم بازخورد وبلاگم خوبه و خواننده ها تعامل دارن و در مورد نوشته های من نظر میدن، چه بد و چه خوب یا پیشنهادات خودشون رو برای من مینویسن، این وبلاگ رو ادامه بدم و اگر این طور نبود یا باید وبلاگ نویسی رو کنار بزارم و یا تغییرات اساسی در موضوعات و نحوه نگارش و بقیه موارد وبلاگ ایجاد کنم. [ دوشنبه 98/12/26 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
یکی از فالوورای اینستاگرامم که میدونست جراحی تعویض مفصل لگن انجام دادم، لینک یه گروه تلگرامی برام ارسال کرد و گفت که همه اعضا یا جراحی تعوی مفصل لگن انجام دادن یا میخوان انجام بدن و میشه از اطلاعات هم استفاده کرد. [ یکشنبه 98/12/25 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
یادمه وقتی میخواستم از ساختمون تجاری منتقل بشم به راهبرد یی از همکارام گفت خیلی خوبه چون اون ساختمون اکثرأ قدیمی هستن و زود بازنشسته میشن و امکان رئیس اداره شدن زیاده. منم به همین امید خودمو آروم کردم اما بعدأ یادم اومد من نیروی پیمانکاری سازمان هستم و نمیتونم سمت بگیرم. از طرفی یا باید آدم با رشد و رویی باشی یا پارتی داشته باشی که من هیچکدومو نداشتم. [ شنبه 98/12/24 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
من خرید اینترنتی زیاد انجام میدم اما گیاه جزو مواردی هست که همیشه حضوری خریدم. اما الان با توجه به جراحی تعویض مفصل لگنی که انجام دادم و مسأله کرونا ترجیح میدم از در خونه بیرون نرم. [ جمعه 98/12/23 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
خواهرم یک کیلو فلفل سبز مجلسی گرفته بود. با وجود اینکه بزرگ بودن اما تند نبودن. بعد از اینکه گلدون فلفل تزئینیم نابود شد تصمیم گرفتم امتحانی از تخمه های فلفل سبز مجلسی ها استفاده کنم و بکارم ببینم رشد میکنن یا نه. [ پنج شنبه 98/12/22 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
مامانم دو سال پیش رفته بود خونه یکی از اقوام و اونجا گلدون فلفل تند تزئینی دیده بود و چندتا از فلفلاشو گرفته بود که بکاریم. پارسال چندتا فلفلشو دادیم به برادرم و اون تو باغچه خونشون کاشته و دراومده بود. امسال مامانم گفت ما هم بکاریم. منم حدود یک ماه پیش یه گلدون برداشتم و کلی دونه فلفل ریختم توشو کاشتم. سه تاشون جوونه زد و بقیه اشون جوونه نزد و اون سه تا هم بعد یک هفته نابود شد. [ چهارشنبه 98/12/21 ] [ 10:0 صبح ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 98/12/20 ] [ 7:0 عصر ] [ مهتاب جلالی ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |